امروز،
کتاب «اتاق» داستان یک زن جوان آمریکایی است که هشت سال در یک اتاق اسیر شده. یک مرد میانسال او را دزدیده، زندانی کرده و فقط یکسری وسائل ساده زندگی مثل تلویزیون، اجاق برقی، تختخواب و کمد در اختیارش گذاشته؛ فقط برای زنده ماندن.
مرد سالهاست که هر شب سراغ زن میرود و در نهایت «جک» به دنیا میآید. کودکی که مادرش مجبور میشود برایش دنیایی بسازد از دنیای واقعی؛ دنیایی که به فضای داخل اتاق و زندگی تلویزیونی ِ دروغ و نمایشی تقسیم میشود.
«اِما دوناهیو» نویسنده ایرلندی که در کانادا زندگی میکند این داستان را از زندگی دختر اتریشی الهام گرفته که پدرش او را در زیرزمین خانهاش زندانی میکند و از این رابطه هفت بچه به دنیا میآید.
خانم دوناهیو برای درک چنین شرایطی این فضا را برای خودش ترسیم کرده. مدتها در این فضا زندگی کرده و تجربهاش باعث شده که بعد از خواندن کتاب، دنیای واقعی از دید جک، دنیایی تلویزیونی باشد که جز دروغ و تظاهر و توهم و حماقت، چیز دیگری ندارد.
جک در همان سن و سال مدام در حال مقایسه بیرون و «اتاق» است. دنیای او همین دو مفهوم را دارد؛ مردم بیرون، چیزهایی هستند که از دید او قابل تحلیل نیستند. آدمهایی که هر وقت اراده کنند غذا میخورند، هر روز کفش میپوشند، دریای واقعی دارند و در آن شنا میکنند، سوار ماشین میشوند ولی ماشین روبهرویی به آنها نمیخورد….
این رمان، داستان کودکی است که بین دنیای واقعی و تخیلاتش باید انتخاب کند. باید بداند دوست دارد به همان «اتاق» برگردد و در رویش قفل شود یا فضا و زندگی بیرون را با آدمهای فراواناش بپذیرد.
کتاب اتاق سال گذشته، در ایران به فارسی ترجمه شد. انتشارات «آموت» و «افرا» هرکدام جداگانه این کتاب را ترجمه و منتشر کردهاند. هر کدام با دو نوع نگارش اسم نویسنده کتاب.
مرد سالهاست که هر شب سراغ زن میرود و در نهایت «جک» به دنیا میآید. کودکی که مادرش مجبور میشود برایش دنیایی بسازد از دنیای واقعی؛ دنیایی که به فضای داخل اتاق و زندگی تلویزیونی ِ دروغ و نمایشی تقسیم میشود.
«اِما دوناهیو» نویسنده ایرلندی که در کانادا زندگی میکند این داستان را از زندگی دختر اتریشی الهام گرفته که پدرش او را در زیرزمین خانهاش زندانی میکند و از این رابطه هفت بچه به دنیا میآید.
خانم دوناهیو برای درک چنین شرایطی این فضا را برای خودش ترسیم کرده. مدتها در این فضا زندگی کرده و تجربهاش باعث شده که بعد از خواندن کتاب، دنیای واقعی از دید جک، دنیایی تلویزیونی باشد که جز دروغ و تظاهر و توهم و حماقت، چیز دیگری ندارد.
جک در همان سن و سال مدام در حال مقایسه بیرون و «اتاق» است. دنیای او همین دو مفهوم را دارد؛ مردم بیرون، چیزهایی هستند که از دید او قابل تحلیل نیستند. آدمهایی که هر وقت اراده کنند غذا میخورند، هر روز کفش میپوشند، دریای واقعی دارند و در آن شنا میکنند، سوار ماشین میشوند ولی ماشین روبهرویی به آنها نمیخورد….
این رمان، داستان کودکی است که بین دنیای واقعی و تخیلاتش باید انتخاب کند. باید بداند دوست دارد به همان «اتاق» برگردد و در رویش قفل شود یا فضا و زندگی بیرون را با آدمهای فراواناش بپذیرد.
کتاب اتاق سال گذشته، در ایران به فارسی ترجمه شد. انتشارات «آموت» و «افرا» هرکدام جداگانه این کتاب را ترجمه و منتشر کردهاند. هر کدام با دو نوع نگارش اسم نویسنده کتاب.