امروز،
این کتاب مجموعه ای از سفرنامه های منصور ضابطیان هست. آقای ضابطیان کتاب رو با مقدمه ی اینکه چطور در حالیکه فکرش رو هم نمی کرده به این زودی ها بتونه به سفر دور دنیا بره، شروع می کنه. تقریبا میشه گفت که مقدمه ی این کتاب خودش انگیزه ی سفر ( حتی با تمام سختیهایی که ممکنه سر راهمون باشه) رو خیلی زیاد میکنه. توی این کتاب می تونید های لایت اتفاقات مهم و آشنایی ها و همچنین خصوصیات مردم و کشوری که بهش سفر کردن رو با ادبیاتی ساده و همین طور عکس های جذاب بخونید و ببینید.
این سفر نامه شامل سفرهایی به فرانسه، لبنان، هندوستان، ایتالیا، اتریش، کره جنوبی و… است و نکته مثبتی که وجود داره کوتاه بودن این سفرنامه هاسه، که با چند صفحه مطالعه در مورد هر کشور میتونید با فضای کلی حاکم بر اون کشور به طور خلاصه آشنا بشید. در زیر بخشی از مقدمه ی این کتاب رو با هم می خونیم:
سفر جدا از جنبه های تفریحی و سرگرم کننده اش(که متاستفانه همیشه چنین نگاهی به آن شده است) دارای یک سویه ی مهم فرهنگی ست. آشنایی با سرزمین های دیگر، آدم را از چارچوب دُگم فکری اش خارج می کند. او را به این نتیجه می رساند که همه ی دنیا همین چاردیواری محصور اطرافش نیست و تازه می فهمد که در گستره ی این جهان چقدر ناچیز است و دنیا چقدر شوخی تر از آن چیزی ست که خیال می کرده.در عین حال به این نتیجه می رسد که دنیا آن قدر ها هم که فکر می کند بزرگ نیست و آدم هایی به ظاهر غریبه در نقاطی که به لحاظ جغرافیایی ، تاریخی و اجتماعی مشاهبتی با هم ندارند ، یکباره به فصل مشترک هایی از تفکر و احساس می رسند.
سفر جدا از جنبه های تفریحی و سرگرم کننده اش(که متاستفانه همیشه چنین نگاهی به آن شده است) دارای یک سویه ی مهم فرهنگی ست. آشنایی با سرزمین های دیگر، آدم را از چارچوب دُگم فکری اش خارج می کند. او را به این نتیجه می رساند که همه ی دنیا همین چاردیواری محصور اطرافش نیست و تازه می فهمد که در گستره ی این جهان چقدر ناچیز است و دنیا چقدر شوخی تر از آن چیزی ست که خیال می کرده.در عین حال به این نتیجه می رسد که دنیا آن قدر ها هم که فکر می کند بزرگ نیست و آدم هایی به ظاهر غریبه در نقاطی که به لحاظ جغرافیایی ، تاریخی و اجتماعی مشاهبتی با هم ندارند ، یکباره به فصل مشترک هایی از تفکر و احساس می رسند.