امروز،
در دنیای کلی آو کلنز همه امیررضا را می شناسند. رکورددار تعداد کاپ در ایران است و همه کلش بازها آرزو می کنند جای او باشند. از امیررضا خواستیم تا با هم درباره این بازی و دنیای بزرگ این بازی حرف بزنیم. راستش را بخواهید، منتظر بودیم یک موجود عجیب و غریب ببینیم با موهای ژولیده و عینک ته استکانی که مدام در حال جویدن ناخنش است. او و دو برادرش، حمیدرضای 21 ساله و علیرضای 34 ساله، هیچ کدام عجیب و غریب نبودند. جوان های مرتبی که هر روز شبیه شان را در خیابان و دانشگاه و بازار می بینیم.
خب، اول خودتان را معرفی می کنید؟
امیررضا: من امیررضا هستم. برادر کوچکم حمیدرضا و علیرضا هم برادر بزرگ تر است.
همه کلش بازی می کنید و در یک سطح؟
امیررضا: هر سه تایمان بازی می کنیم، ولی حمیدرضا و علیرضا از من عقب ترند.
کارتان چیست ؟
امیررضا: بعد از گرفتن دیپلم وارد بازار کار شدم. الان هم در زمینه چاپ و تبلیغات فعالیت می کنم. حمیدرضا دانشجو است و علیرضا هم تولیدکننده.
با چه آیدی ای در کلش حضور دارید؟
امیررضا: با اسم های خودمان.
علیرضا: اوایل خود کمپانی سوپرسل که سازنده بازی است، اجازه تغییر اسم نمی داد، اما الان هرکس می تواند یک بار نام خود را تغییر دهد.
کلش آو کلنز را تعریف کنید.
امیررضا: به نظر من کلش یک بازی جذاب استراتژیک است که مخاطبینش هیچ گروه سنی خاصی ندارند. یعنی هرکس با هر سن و سالی می تواند درگیرش شود و از آن لذت ببرد. محوریت بازی و ملاک برنده و بازنده هم تعداد کاپ هایی است که هر کس از آن خود می کند.
تو خودت چند تا کاپ داری؟
امیررضا: رکورد کاپ ایران دست خود من است، 4901. الان 4775 تا کاپ دارم.
در طول چند سال توانستی این مقدار کاپ را به دست بیاوری؟ کلا چند وقت است که بازی می کنی؟ روزی چند ساعت؟
امیررضا: حدود دو سال و نیم. تقریبا روزی هشت ساعت را به طور کامل به بازی اختصاص می دهم، یعنی اتک می زنم و حسابی به آن می پردازم. هشت ساعت دیگر هم در بازی حضور دارم، یعنی حواسم بهش است.
حتی بین کار؟
امیررضا: بله حتما. به این دلیل که وقتی شما برای پیدا کردن مَپ بازی را سرچ کنید، به طور میانگین هر ساعت دو عدد مَپ آزاد می شود برای اتک زدن. به همین دلیل باید همیشه آماده باشید که فرصتی از دست نرود.
حالا چه شد که درگیر این بازی شدید؟
امیررضا: وقتی مَکس لِول شدم، دیگر لذتش آنقدر شد که نتوانستم بی خیالش شوم. بازی خیلی جذابی است. ببینید شما در این بازی یک سری وسایل دفاعی دارید که باید تلاش کنید برای به روز کردن و مستحکم ساختنشان. سربازهایتان را باید قوی تر کنید و وقتی در هر کدام از این ها به نقطه آخر می رسید، به اصطلاح مکس لول شده اید. وقتی هم که مکس لول می شوی، دیگر نمی توانی بازی را رها کنی. همان اول که بازی آمده بود، حدود دو سال و شش ماه قبل، تعداد ایرانی های حاضر در آن خیلی کم بودند. بیشتر که شدند، هیجان بازی بیشتر شد و فضای رقابتی اش هم. کم کم قاعدتا جذابیتش هم افزایش یافت و رهاکردنش ناممکن تر شد.
چه شد که با کلش آشنا شدی؟
امیررضا: برای سفر به ترکیه رفته بودم که دیدم یک بچه مدرسه ای حسابی سرگرم گوشی اش است. پرسیدم و گفت دارم فلان بازی را می کنم. از سر کنجکاوی بازی را همان روز دانلود کردم و خوشم آمد.
برادرهایت هم به واسطه تو درگیر شدند؟
امیررضا: خودشان درگیر شدند. جذابیت بازی آن قدر بود که طرفش بیایند.
شخصیت های مورد علاقه تان در بازی کدام است؟
امیررضا: من خودم گالم و پکا را بیشتر از همه دوست دارم.
علیرضا: من جاینت بیشتر از همه برایم جذاب است. فکر هم می کنم که وال بریکر خیلی مظلوم است و با این که کار زیادی انجام می دهد، در حقش اجحاف می شود. بازی کلش آو کلنز مثل زندگی است. بستگی دارد که چطور نگاه می کنید. من خودم قضیه را این طور می بینم که پول شما سرمایه شماست. باید بدانید چطور پولتان را سرمایه گذاری کنید. این که بدانید چه باید کرد. مورد دیگر این که بدانید برای حمله به یک فرد از چه سمتی باید خیز برداشت و برای دانستنش هم لازم است که بتوانی نقاط ضعف دیگران را خوب تشخیص دهی. از این ها مهم تر باید بتوانی نقاط ضعف خودت را هم خوب بشناسی و سریع برای ترمیم اقدام کنی.
چطور توانستید این قدر پیشرفت کنید؟
امیررضا: باید برای بازی خرج کنی. باید برای خریدن ابزار و دستگاه و سرباز دفاعی جم بخری؛ الماس هایی که با آن ها خرید و فروش می کنند. برای بیشتر شدن قدرت و جایگاهت باید همین طور جم بخری و بخری. گاهی اوقات هم برای این که یک وسیله دفاعی آپدیت شود، باید دو هفته صبر کنی، اما همین دو هفته را می توانی با خرج کردن 20 هزار عدد جم صرفه جویی کنی. هرچه بیشتر خرج کنی، هم زودتر پیشرفت می کنی و هم بهتر.
تاحالا پولی هم از این بازی درآورده ای؟
امیررضا: هرچه داشتم دادم، اما چیزی از بازی درنیاوردم.
درست است اکانتی هم بوده که 60 میلیون فروخته شده؟
امیررضا: 60 میلیون که عدد درستی نیست، اما برای مثال من خودم برای اکانتم تا به حال 70 میلیون تومان خرج کرده ام.
علیرضا: فکر کنم ارزشمندترین اکانت ایران مال امیررضا است که بیشتر از 15 میلیون خریدار ندارد.
70 میلیون خرج کرده ای و با این حال اگر بخواهی بفروشی، بیشتر از 15 میلیون نمی خرند؟
امیررضا: بله دقیقا.
علیرضا: پول عشقش را داده. امیررضا از اول بازی نکرد که بخواهد اکانتش را بفروشد.
می ارزید؟
امیررضا: من فکر می کنم می ارزید. این هم هست که این مبلغ را کم کم خرج کردم. مثلا هر بار یک میلیون تومان.
یعنی 70 میلیون پول را طی دو سال خرج این بازی کرده ای. می شود حدودا ماهی دو و نیم میلیون تومان. درست است؟
امیررضا: بله تقریبا.
تا کی بازی خواهی کرد؟
امیررضا: می خواستم اول ایران شوم. رکورد کاپ ایران را زدم و در جهان هم سوم هستم. می خواستم به این جا برسم که رسیدم همین از نظر فکری ارضایم می کند.
یعنی ممکن است کمتر بازی کنی؟
امیررضا: احتمالا کمتر خواهدشد.
علیرضا: به نظر من امیررضا به این زودی ها بی خیال بازی نمی شود. الان رکورد کاپ ایران را دارد و از این به بعد برای لجندشدن تلاش خواهدکرد. این شرکت سوپرسل از آن جا که خیلی باهوش است، در شروع بازی به شما مقداری جم به صورت رایگان می دهد و همان اول موقع آموزش بازی ترغیبتان می کند که جم بخرید. تمام طراحی این بازی براساس پول درآوردن انجام شده. در آپگریدهای جدید هم بالاترین ها را رده بندی کرده است. اخیرا شرکت سوپرسل با خود بازی کلش آو کلنز رده بندی جدید ساخته که براساس آن هرکس بتواند پنج هزار کاپ دریافت کند، عنوان لجند از آن او می شود.
امیررضا: که تا به حال هم تنها دو نفر در تمام دنیا به این مرحله رسیده اند. می خواهم تلاش کنم که سومین باشم. سومین در جهان و اولین لجند ایران.
دوست داری این شهری را که در کلش می سازی، در دنیای واقعی هم داشته باشی؟
امیررضا: خب چون من بیشتر ساعات زندگی ام را در حال این بازی هستم، طبیعی است که بسیاری از وضعیت های بازی را در دنیای واقعی هم تصور کنم.
شده که مرز بین تخیل و واقعیت را از دست بدهی و فکر کنی که واقعا پادشاه یک سرزمین هستی؟
امیررضا: آن قدر هم نه.
علیرضا: البته اوایل بازی چون هنوز نتوانسته ای حقیقت را از واقعیت تفکیک کنی، زیاد برایت پیش می آید. یادم هست که اوایل وقتی امیررضا منبع های آب را می دید، اسم آرچر در بازی را بهش می داد. یا مثلا وقتی دیوار سیمانی می بیند، می گوید اوه این وال را ببین. گاهی هم شباهت بین بعضی آدم ها با شخصیت های بازی.
اگر همه دنیای کلش واقعی باشد، فکر می کنی بتوانی در دنیای حقیقی هم همه چیز را مثل بازی مدیریت کنی؟
امیررضا: صددرصد نه.
تاحالا تقلب هم کرده ای؟ این که نسخه هک شده بازی برای دانلود در دسترس است چه؟
امیررضا: اصلا در این بازی تقلب ممکن نیست. این نسخه ها هم غیرواقعی اند.
حمیدرضا: نسخه های آفلاین و بی ارزش هستند. هیچ ربطی به کلش آو کلنز واقعی ندارند.
فرض کن یک روز صبح از خواب بیدار شود و ببینی بازی هست، اما دیگر چیزی به نام امیررضا و سابقه او و افتخاراتش نیست. چه می کنی؟
امیررضا: از صفر شروع می کنم.
می توانی دوباره به همین نقطه و جایگاه برسی؟
امیررضا: اگر بتوانم دوباره همین قدر پول خرج کنم، چرا که نه.
اگر برگردی دو سال و شش ماه قبل و بتوانی انتخاب کنی که وارد این بازی بشوی یا نه، چه می کنی؟
امیررضا: شاید من واردش نشوم. اما حالا که هستم، هیچ حس پشیمانی ندارم. اگر چیزهایی را الان می دانم آن موقع هم می دانستم، وارد نمی شدم. اگر هم الان کسی بپرسد می گویم درگیرش نشو. اعتیاد شدیدی دارد و آدم را از کار و زندگی می اندازد.
چه چیز دارد که آدم را درگیر خودش می کند؟
علیرضا: خودمانیم، همین که می توانی در یک دنیای بزرگ خلاف کنی و دزدی و غارت کنی و به هرکسی که دلت خواست حمله ور شوی، همین خودش لذت دارد.
حمیدرضا: این که بین کلی آدم دیگر اول هستی یا بتوانی به واسطه یک بازی برای خودت صاحب نام بشوی و سری توی سرها درآوری، خیلی لذت بخش است.
امیررضا: کسانی که لولشان پایین تر است، از آپگرید کردن وسایل دفاعی و دیوارهایشان لذت می برند و کسانی مثل من دنبال این هستند که موقعیتشان را تثبیت کنند و جایگاه بهتری داشته باشند. به هم پز می دهیم و کل همدیگر را می خوابانیم.
این کل کل تا چه حد پیش می رود؟
حمیدرضا: بین 10 نفر اول جوری رقابت است که گاهی اکانت همدیگر را می دزدند. اکانت داداش من را هم یک نفر دزدید.
امیررضا: بازی طوری است که اگر پی گیر نباشی و به موقع اتک نزنی، جایگاهت یک دفعه چند پله سقوط می کند. به واسطه مشکلی که برای مادرم پیش آمده بود، نمی توانستم آن طور که باید و شاید به بازی سرکشی کنم و مجبور شدم اکانتم را بسپرم دست یکی از رفقای خیلی نزدیکم که در رده بندی بعد از من قرار دارد و خودش آدم حرفه ای و این کاره ای است. حالا بگذرم طوری اتک زد که من ببازم، اما وقتی دوباره خواستم وارد بازی شوم، هی ریلود می کرد تا من نتوانم با اکانتم وارد شوم.
حمیدرضا: اصلا برای این کار نرم افزار مخصوص هست. که خود به خود براساس یک زمان بندی مشخص بازی را ریلود می کند.
امیررضا: بعد هم من تا جایی که می توانستم اطلاع رسانی کردم بین بچه ها، او هم از ترس آبرویش مجبور شد که دیگر به این کار ادامه ندهد.
یعنی رفاقتتان هم به همین خاطر به هم خورد؟
امیررضا: بله خب. صددرصد.
می توانی بازی را ترک کنی؟ مثلا قرار باشد ازدواج کنی.
امیررضا: خب همه اطرافیان من می دانند که من این قدر درگیر این بازی هستم. اگر قرار باشد با کسی زندگی کنم، قطعا او هم خبر خواهدداشت که ترک این بازی برایم ساده نیست و خواهدپذیرفت. البته شاید هم یک دفعه یک روز از خواب بیدار شوم و دیگر بازی نکنم.
چطور ممکن است به نقطه ای برسی که دیگر بازی نکنی؟
حمیدرضا: اگر هم نخواهد بازی کند، یک دفعه خود کمپانی یک آپدیت جدید می دهد و امیررضا هم دوباره بازی خواهدکرد.
امیررضا: یک ماه نبود. خیلی نبودم. ولی خب با آپدیت جدید دوباره شروع کردم.
علیرضا: این بازی خیلی هوشمند است. خیلی هوشمند و به شدت پویا. برخلاف چیزی که به نظر می آید، که نه انیمیشن قدرتمندی دارد و نه ویژگی ظاهری خیلی خاصی، طوری برنامه ریزی شده که اگر شما مدتی نباشید، آن سیستم دفاعی ای که طراحی کرده اید، از یک حد خاص ضعیف تر نخواهدشد. انگار همیشه بازی تان را در حالتی نگه می دارد که اگر دوباره برگشتید و سری به آن زدید، انگیزه کافی برای ادامه داشته باشید. پشت طراحی بازی فکر بزرگی هست.
یک برنامه ریزی منسجم و خیلی حرفه ای که خودش اجازه نمی دهد شما فاصله تان از بازی از مقدار خاصی بیشتر شود. از همه این ها مهم تر، حتما وابسته سازترین بخش بازی چت کردن در آن است. این که با کلی آدم دیگر آشنا می شوی. آدم هایی که در واقعیت امکان نداشت باهاشان رو به روی شوی و بشناسی شان. ولی آن جا هم صمیمی هستید و هم این که بر آن ها حکومت می کنی. تو می گویی بقیه چه کار کنند. کسانی هم که اطاعت می کنند، به این امید جلو می روند که یک روز به این جایگاه برسند. همین خودش حس خیلی خوشایندی به آدم می دهد. خودش را ببیند در حال سلطنت بر بقیه. در حال دستور دادن به بقیه.
حمیدرضا: این که همه حرف تو را بخوانند. منتظر باشند ببینند چه می گویی.
علیرضا: دقیقا. دقیقا. ممکن است حتی برادر کوچک ترتان در خانه از شما هیچ حرف شنوی نداشته باشد، اما توی کلش همه حرف شما را گوش می کنند.
امیررضا: مجبورند گوش کنند. چاره ای جز این ندارند.
حمیدرضا: اگر گوش نکنند، خود کلن بیرونشان می کند.
این قضیه درخواست دادن برای ورود به کلن های قوی چیست؟
حمیدرضا: صد تا پیام می فرستند، توی لاین و وایبر و واتسپ و هرجا که بتوانند، خواهش می کنند و خواهش می کنند.
علیرضا: خود همین درخواست برای پیوستن به کلن هم ماجرایی دارد.
شرایط برای ورود به کلن چیست؟
امیررضا: خب طرف باید قوی باشد. لولش بالا باشد که بتوان به کلن کمک کند.
درست است که پول هم دریافت می کنند برای راه دادن جدیدها به کلن؟
امیررضا: خب خیلی ها پول می گیرند. ولی ما در کلن مان چنین کاری نمی کنیم. بیشتر کسانی که درخواست می دهند، خیلی بچه هستند. چه پولی بگیریم آخر.
علیرضا: خیلی از بروبچه های کلن هم آدم حسابی هستند. ساختمان ساز داریم، دکتر داریم، مهندس داریم، فوتبالیست داریم.
حمیدرضا: آدم مشهور هم داریم. کلی بچه معروف. مثلا همین خالد شفیع بازیکن تراکتورسازی.
خالد شفیع هنوز هم بازی می کند؟
امیررضا: هست، ولی نه زیاد. گویا اکانتش را داده به پسرخاله اش و خودش هم گاهی سر می زند. خیلی ها هستند توکل کلش آو کلنز.
زیاد پیش می آید که یک نفر برای کس دیگری بازی کند؟
حمیدرضا: بله خیلی زیاد. مثلا یکی نمی تواند برای مدتی بیاید و اکانتش را می سپرد دست کسی که بهش اعتماد دارد. که طرف حواسش باشد تا او عقب نیفتند. مثلا امیررضا برای خیلی ها بازی کرده. یکی از اقواممان رفت سربازی و اکانتش را سپرد دست امیررضا. امیررضا هم که با یک دستگاه وارد بازی نمی شود. گاهی می بینی چند تا تبلت و گوشی جلویش هست و دارد به جای چند نفر بازی می کند.
علیرضا: و می شود پول درآورد. این خودش یک روش برای پول درآوردن است. هستند یک سری آدم ها که به جای بقیه اتک می زنند. مخصوصا در خارج از کشور. در ایران خیلی نداریم، چون کسی به کسی چندان اعتماد ندارد. ولی در خارج از کشور خودم دیده ام که یک نفر 12-10 تا آی پد گذاشته جلوی خود و همه دستگاه های هم در حال سرچ کردن هستند که یک مپ جدید باز شود که بتواند اتک بزند. بابت این کار پول هم می گیرند.
حمیدرضا: تا ماهی دو هزار دلار برای هر دستگاه یا به عبارت دیگر اکانتی که به جایش بازی می کنند.
قوی ترین کلش بازهای دنیا از کدام کشورها هستند؟
امیررضا: امارات.
حمیدرضا: اعراب، فقط اعراب.
چرا؟
امیررضا: چون پول دارند. پول زیاد دارند. شاید در همین ایران خودمان خیلی ها باشند که استعداد بازی و استراتژی شان عالی باشد، اما فقط چون از لحاظ مالی توانایی شان کم است، نمی توانند خودی نشان دهند. البته این هم هست که فقط نمی شود با پول به جایی رسید. باید بدانید چطور حمله کنید یا به اصطلاح کلش بازها اتک بزنید، چون اگر مثلا خیلی خوب بازی کنید، فقط یک پله بالا می روید، اما اگر مثلا یک جا ببازید، چندین پله سقوط می کنید.
پس کلش فقط بازی یک آدم باهوش نیست. باید پول دار هم بود. درست است؟
امیررضا: صددرصد. قطعا باید اوضاع مالی خوبی داشته باشی. بدون پول همه اش باید در حال صبرکردن باشی که دستگاه هایت خیلی کند، آپدیت شوند. با این وضعیت نمی توانی زیاد پیشرفت کنی. مدام باید در حال خرج کردن باشی که هم زمان بخری و هم وسیله دفاعی و سرباز و غیره.
جز کلش بازی دیگری هم هست که درگیرش باشی؟
امیررضا: با پلی استیشن. جی تی ای را آن لاین بازی می کنم و فیفا را هم با برادرهایم.
ان ها هم توانسته اند تو را مثل کلش به خود وابسته کنند؟
حمیدرضا: درحقیقت با پلی استیشن بازی می کنیم که زمان سرچ کردن در کلش بگذرد. یعنی بین کلش بازی کردنمان مشغول پلی استیشن می شویم.
امیررضا: چون در هر یک ساعت شاید دو تا مپ را باز کند، وقت اضافی زیاد هست.
اکانتت را می فروشی؟
امیررضا: چند؟
چند حاضری؟
امیررضا: فکر نکنم هیچ وقت بفروشمش. البته بستگی دارد به قیمت. شاید اگر 50 میلیون تومان بدهند، حاضر شوم. ولی چون خبر دارم که قیمت یک اکانت مکس لول الان بیشتر از 15 میلیون تومان نیست، برای همین ممطئنا حاضر نمی شوم به فروشش. مثل عشقم می ماند.
علیرضا: نمی شود گفت مثل بچه آدم است، اما تمام لحظاتی که توی بازی هستیم، برایمان خاطره می شود و همین بازی را خیلی عزیز می کند.
حمیدرضا: همه چت هایی که توی بازی می کنیم.
علیرضا: نمی خواهم بگویم دوستی بین بچه ها توی بازی خیلی رفاقت عجیب و غریب و قوی ای است، اما آدم هایی هستند که نمی بینی، اما مجبورید با آن ها دست به دست هم بدهید و با هم کار بزرگی را انجام دهید. البته دنیا هم خیلی کوچک است. مثلا ما یک بار یکی از رفقای بازی مان را توی ترکیه در یک خیابان به طور کاملا اتفاقی دیدم. گفتیم چقدر قیافه این پسره آشناست و یادمان آمد شبیه عکس پروفایل یکی از بچه ها توی بازی است. همان فرد بود.
میتینگ خاصی هم دارید؟ کلش بازهای معروف دور هم جمع می شوند؟
حمیدرضا: میتینگ هست، اما امیررضا نمی رود.
امیررضا: من شاید حداکثر از طریق تلفن با بعضی بچه ها در تماس باشم. می نشینند دور هم و با هم در مورد روش هایشان حرف می زنند.
علیرضا: خب باید استراتژی ات را هرچند وقت عوض کنی. با هم درباره همین استراتژی ها حرف می زنند یا این که همه چیز را به هم نمی گویند، چون اگر بگویی علیه ات از آن استفاده می کنند. در عین رفاقت، توی بازی رقابت زیادی همه هست.
حمیدرضا: اصلا حتی بیشتر رقابت است تا رفاقت.
علیرضا: حقیقتا چینش نیروها کار مهمی است. اگر یک سانتی متر اشتباه کنی، واقعا ممکن است ببازی. تمرکز خیلی مهم است. مثلا حمیدرضا موقع بازی کردن واقعا تماشایی است. با تمرکز عجیبی بازی می کند. آدم لذت می برد.
امیررضا: باید بتوانی خودت را کنترل کنی. بازی هیجان انگیزی است، اما نباید هیجانی شوی. کوچک ترین تصمیمی که شتاب زده باشد، همه چیز را خراب می کند. تمرکزت باید بسیار زیاد باشد و هم چنین اصلا هیجانی نشوی. مجبوری بر اعصابت مسلط باشی، چون می دانی که اگر نباشی، موفق نمی شوی.
اگر وسط اتک زدن، کار واجبی پیش بیاید، چه می کنید؟
امیررضا: اگر آب دستت است باید بگذاری و فقط به اتک بپردازی. شوخی بردار نیست. لحظه ای منجر می شود به برباد رفتن زحمت های چندین ماهه. خیلی پیش آمده مدت زیادی نخوابیده باشم، فقط برای این که موقعیت ها را از دست ندهم.
تا به حال شده به این فکر کنی که اگر به جای کلش آو کلنز تمام این دو سال و نیم را یک کار دیگر می کردی، شاید بهتر بود؟
امیررضا: خیلی ها این سوال را می پرسند و حتی نصیحت می کنند. اما راستش را بخواهید، پشیمان نیستم. در مجموع راضی ام از زمانی که برای گذاشته ام.
حمیدرضا: خیلی ها دوست دارند جای امیررضا باشند. چرا باید پشیمان باشد. اصلا همه کلش بازهای ایران بخواهند جای امیررضا باشند. عجیب نیست اگر بگوییم قوی ترین مپ ایران مال اوست.
خب، ممنونیم بچه ها، حرف آخری اگر دارید...
علیرضا: من می خواستم نکته ای بگویم در مورد همان میتینگ ها که واقعا چقدر خوب می شد اگر سازمان یافته بود. مثلا همین عید اخیر امیررضا همه تاپ پلیرهای ایران را جمع کرد توی یک لکن به نام نوروز 1394، خیلی زود این کلن شد برترین کلن دنیا.
این بازی خیلی در دنیا مهم است. در خیلی جاها بیشتر از ایران هم رواج دارد. شما توی اینترنت چرخ بزنید، می بینید که خیلی ها شب دامادی شان عکس می گذارند از خودشان که توی بازی کلش آو کلنز هستند. می توانیم خیلی تر و تمیز قضیه را سامان مند کنیم. می توانیم مثلا برای نام خلیج فارس کاری کنیم. وقتی این قدر قدرت و هوش و استعداد داریم و زمینه هم موجود است، چرا نکنیم. فرصت خیلی بزرگ و خوبی است با وجود کسانی مثل امیررضا که زندگی شان را برایش گذاشته اند و به نقطه های خیلی فوق العاده ای هم رسیده اند.
امیررضا: اصلا اتحاد نداریم. اگر اتحاد اعراب یا چینی ها را داشتیم، الان کشور ایران زیر پرچم خود ایران بهترین بود. دیدید که توانستیم به همه ثابت کنیم می توانیم، با همان کلن نوروز 1394. متاسفانه بچه های ایران اصلا چشم ندارند همدیگر را ببینند. اگر کمی همین روحیه متحد را داشتیم خیلی وضعیت بهتر بود و بهره برداری های زیادی می کردیم.
حمیدرضا: خیلی از ایرانی ها هستند که در کشورهای دیگر و زیر پرچم آن ها بازی می کنند و این مایه تاسف است.
علیرضا: مثل دو تا از تاپ لول های جهان که ساکن کانادا هستند، اهل ایران اند. اهل ایران اند، ولی رسما برای کانادا و زیر پرچم آن بازی می کنند.
پس می شود از این بازی یک استفاده ملی هم کرد.
علیرضا: دقیقا. خیلی زیاد. شما اگر تاپ کلن های دنیا را نگاه کنید، اکثرا به نام و پرچم کشورها هستند. حرف آخر من، کلش فقط یک بازی است. نباید زیادی جدی اش گرفت. باید جدی بازی کرد، اما نباید بگذاریم وارد دنیای حقیقی مان شود. نباید بگذاریم رفاقت هایمان را به هم بزند و زندگی مان را مختل کند.
حمیدرضا: نباید آن قدر بازی را جدی بگیریم که برای موفق شدن در آن دست به هر کاری بزنیم. آن قدر جدی نگیریم که مثلا آدی همدیگر را هک کنیم، حاضر باشیم به هر قیمتی به یک نقطه خاص برسیم.
امیررضا: آره. فقط یک بازی. یک بازی. درست است که برای من و ما خیلی اهمیت دارد، اما فراموش نکنیم که داریم بازی می کنیم. قرار است بهمان خوش بگذرد. پیامی هم که برای کلش بازها دارم، این است که به هیچ کس اعتماد نکنند. به هیچ کس، رمز اکانتشان را به هیچ کس ندهند. خیلی راحت ممکن است ضربه بخورند.
منبع : هفته نامه چلچراغ
خب، اول خودتان را معرفی می کنید؟
امیررضا: من امیررضا هستم. برادر کوچکم حمیدرضا و علیرضا هم برادر بزرگ تر است.
همه کلش بازی می کنید و در یک سطح؟
امیررضا: هر سه تایمان بازی می کنیم، ولی حمیدرضا و علیرضا از من عقب ترند.
کارتان چیست ؟
امیررضا: بعد از گرفتن دیپلم وارد بازار کار شدم. الان هم در زمینه چاپ و تبلیغات فعالیت می کنم. حمیدرضا دانشجو است و علیرضا هم تولیدکننده.
با چه آیدی ای در کلش حضور دارید؟
امیررضا: با اسم های خودمان.
علیرضا: اوایل خود کمپانی سوپرسل که سازنده بازی است، اجازه تغییر اسم نمی داد، اما الان هرکس می تواند یک بار نام خود را تغییر دهد.
کلش آو کلنز را تعریف کنید.
امیررضا: به نظر من کلش یک بازی جذاب استراتژیک است که مخاطبینش هیچ گروه سنی خاصی ندارند. یعنی هرکس با هر سن و سالی می تواند درگیرش شود و از آن لذت ببرد. محوریت بازی و ملاک برنده و بازنده هم تعداد کاپ هایی است که هر کس از آن خود می کند.
تو خودت چند تا کاپ داری؟
امیررضا: رکورد کاپ ایران دست خود من است، 4901. الان 4775 تا کاپ دارم.
در طول چند سال توانستی این مقدار کاپ را به دست بیاوری؟ کلا چند وقت است که بازی می کنی؟ روزی چند ساعت؟
امیررضا: حدود دو سال و نیم. تقریبا روزی هشت ساعت را به طور کامل به بازی اختصاص می دهم، یعنی اتک می زنم و حسابی به آن می پردازم. هشت ساعت دیگر هم در بازی حضور دارم، یعنی حواسم بهش است.
حتی بین کار؟
امیررضا: بله حتما. به این دلیل که وقتی شما برای پیدا کردن مَپ بازی را سرچ کنید، به طور میانگین هر ساعت دو عدد مَپ آزاد می شود برای اتک زدن. به همین دلیل باید همیشه آماده باشید که فرصتی از دست نرود.
حالا چه شد که درگیر این بازی شدید؟
امیررضا: وقتی مَکس لِول شدم، دیگر لذتش آنقدر شد که نتوانستم بی خیالش شوم. بازی خیلی جذابی است. ببینید شما در این بازی یک سری وسایل دفاعی دارید که باید تلاش کنید برای به روز کردن و مستحکم ساختنشان. سربازهایتان را باید قوی تر کنید و وقتی در هر کدام از این ها به نقطه آخر می رسید، به اصطلاح مکس لول شده اید. وقتی هم که مکس لول می شوی، دیگر نمی توانی بازی را رها کنی. همان اول که بازی آمده بود، حدود دو سال و شش ماه قبل، تعداد ایرانی های حاضر در آن خیلی کم بودند. بیشتر که شدند، هیجان بازی بیشتر شد و فضای رقابتی اش هم. کم کم قاعدتا جذابیتش هم افزایش یافت و رهاکردنش ناممکن تر شد.
چه شد که با کلش آشنا شدی؟
امیررضا: برای سفر به ترکیه رفته بودم که دیدم یک بچه مدرسه ای حسابی سرگرم گوشی اش است. پرسیدم و گفت دارم فلان بازی را می کنم. از سر کنجکاوی بازی را همان روز دانلود کردم و خوشم آمد.
برادرهایت هم به واسطه تو درگیر شدند؟
امیررضا: خودشان درگیر شدند. جذابیت بازی آن قدر بود که طرفش بیایند.
شخصیت های مورد علاقه تان در بازی کدام است؟
امیررضا: من خودم گالم و پکا را بیشتر از همه دوست دارم.
علیرضا: من جاینت بیشتر از همه برایم جذاب است. فکر هم می کنم که وال بریکر خیلی مظلوم است و با این که کار زیادی انجام می دهد، در حقش اجحاف می شود. بازی کلش آو کلنز مثل زندگی است. بستگی دارد که چطور نگاه می کنید. من خودم قضیه را این طور می بینم که پول شما سرمایه شماست. باید بدانید چطور پولتان را سرمایه گذاری کنید. این که بدانید چه باید کرد. مورد دیگر این که بدانید برای حمله به یک فرد از چه سمتی باید خیز برداشت و برای دانستنش هم لازم است که بتوانی نقاط ضعف دیگران را خوب تشخیص دهی. از این ها مهم تر باید بتوانی نقاط ضعف خودت را هم خوب بشناسی و سریع برای ترمیم اقدام کنی.
چطور توانستید این قدر پیشرفت کنید؟
امیررضا: باید برای بازی خرج کنی. باید برای خریدن ابزار و دستگاه و سرباز دفاعی جم بخری؛ الماس هایی که با آن ها خرید و فروش می کنند. برای بیشتر شدن قدرت و جایگاهت باید همین طور جم بخری و بخری. گاهی اوقات هم برای این که یک وسیله دفاعی آپدیت شود، باید دو هفته صبر کنی، اما همین دو هفته را می توانی با خرج کردن 20 هزار عدد جم صرفه جویی کنی. هرچه بیشتر خرج کنی، هم زودتر پیشرفت می کنی و هم بهتر.
تاحالا پولی هم از این بازی درآورده ای؟
امیررضا: هرچه داشتم دادم، اما چیزی از بازی درنیاوردم.
درست است اکانتی هم بوده که 60 میلیون فروخته شده؟
امیررضا: 60 میلیون که عدد درستی نیست، اما برای مثال من خودم برای اکانتم تا به حال 70 میلیون تومان خرج کرده ام.
علیرضا: فکر کنم ارزشمندترین اکانت ایران مال امیررضا است که بیشتر از 15 میلیون خریدار ندارد.
70 میلیون خرج کرده ای و با این حال اگر بخواهی بفروشی، بیشتر از 15 میلیون نمی خرند؟
امیررضا: بله دقیقا.
علیرضا: پول عشقش را داده. امیررضا از اول بازی نکرد که بخواهد اکانتش را بفروشد.
می ارزید؟
امیررضا: من فکر می کنم می ارزید. این هم هست که این مبلغ را کم کم خرج کردم. مثلا هر بار یک میلیون تومان.
یعنی 70 میلیون پول را طی دو سال خرج این بازی کرده ای. می شود حدودا ماهی دو و نیم میلیون تومان. درست است؟
امیررضا: بله تقریبا.
تا کی بازی خواهی کرد؟
امیررضا: می خواستم اول ایران شوم. رکورد کاپ ایران را زدم و در جهان هم سوم هستم. می خواستم به این جا برسم که رسیدم همین از نظر فکری ارضایم می کند.
یعنی ممکن است کمتر بازی کنی؟
امیررضا: احتمالا کمتر خواهدشد.
علیرضا: به نظر من امیررضا به این زودی ها بی خیال بازی نمی شود. الان رکورد کاپ ایران را دارد و از این به بعد برای لجندشدن تلاش خواهدکرد. این شرکت سوپرسل از آن جا که خیلی باهوش است، در شروع بازی به شما مقداری جم به صورت رایگان می دهد و همان اول موقع آموزش بازی ترغیبتان می کند که جم بخرید. تمام طراحی این بازی براساس پول درآوردن انجام شده. در آپگریدهای جدید هم بالاترین ها را رده بندی کرده است. اخیرا شرکت سوپرسل با خود بازی کلش آو کلنز رده بندی جدید ساخته که براساس آن هرکس بتواند پنج هزار کاپ دریافت کند، عنوان لجند از آن او می شود.
امیررضا: که تا به حال هم تنها دو نفر در تمام دنیا به این مرحله رسیده اند. می خواهم تلاش کنم که سومین باشم. سومین در جهان و اولین لجند ایران.
دوست داری این شهری را که در کلش می سازی، در دنیای واقعی هم داشته باشی؟
امیررضا: خب چون من بیشتر ساعات زندگی ام را در حال این بازی هستم، طبیعی است که بسیاری از وضعیت های بازی را در دنیای واقعی هم تصور کنم.
شده که مرز بین تخیل و واقعیت را از دست بدهی و فکر کنی که واقعا پادشاه یک سرزمین هستی؟
امیررضا: آن قدر هم نه.
علیرضا: البته اوایل بازی چون هنوز نتوانسته ای حقیقت را از واقعیت تفکیک کنی، زیاد برایت پیش می آید. یادم هست که اوایل وقتی امیررضا منبع های آب را می دید، اسم آرچر در بازی را بهش می داد. یا مثلا وقتی دیوار سیمانی می بیند، می گوید اوه این وال را ببین. گاهی هم شباهت بین بعضی آدم ها با شخصیت های بازی.
اگر همه دنیای کلش واقعی باشد، فکر می کنی بتوانی در دنیای حقیقی هم همه چیز را مثل بازی مدیریت کنی؟
امیررضا: صددرصد نه.
تاحالا تقلب هم کرده ای؟ این که نسخه هک شده بازی برای دانلود در دسترس است چه؟
امیررضا: اصلا در این بازی تقلب ممکن نیست. این نسخه ها هم غیرواقعی اند.
حمیدرضا: نسخه های آفلاین و بی ارزش هستند. هیچ ربطی به کلش آو کلنز واقعی ندارند.
فرض کن یک روز صبح از خواب بیدار شود و ببینی بازی هست، اما دیگر چیزی به نام امیررضا و سابقه او و افتخاراتش نیست. چه می کنی؟
امیررضا: از صفر شروع می کنم.
می توانی دوباره به همین نقطه و جایگاه برسی؟
امیررضا: اگر بتوانم دوباره همین قدر پول خرج کنم، چرا که نه.
اگر برگردی دو سال و شش ماه قبل و بتوانی انتخاب کنی که وارد این بازی بشوی یا نه، چه می کنی؟
امیررضا: شاید من واردش نشوم. اما حالا که هستم، هیچ حس پشیمانی ندارم. اگر چیزهایی را الان می دانم آن موقع هم می دانستم، وارد نمی شدم. اگر هم الان کسی بپرسد می گویم درگیرش نشو. اعتیاد شدیدی دارد و آدم را از کار و زندگی می اندازد.
چه چیز دارد که آدم را درگیر خودش می کند؟
علیرضا: خودمانیم، همین که می توانی در یک دنیای بزرگ خلاف کنی و دزدی و غارت کنی و به هرکسی که دلت خواست حمله ور شوی، همین خودش لذت دارد.
حمیدرضا: این که بین کلی آدم دیگر اول هستی یا بتوانی به واسطه یک بازی برای خودت صاحب نام بشوی و سری توی سرها درآوری، خیلی لذت بخش است.
امیررضا: کسانی که لولشان پایین تر است، از آپگرید کردن وسایل دفاعی و دیوارهایشان لذت می برند و کسانی مثل من دنبال این هستند که موقعیتشان را تثبیت کنند و جایگاه بهتری داشته باشند. به هم پز می دهیم و کل همدیگر را می خوابانیم.
این کل کل تا چه حد پیش می رود؟
حمیدرضا: بین 10 نفر اول جوری رقابت است که گاهی اکانت همدیگر را می دزدند. اکانت داداش من را هم یک نفر دزدید.
امیررضا: بازی طوری است که اگر پی گیر نباشی و به موقع اتک نزنی، جایگاهت یک دفعه چند پله سقوط می کند. به واسطه مشکلی که برای مادرم پیش آمده بود، نمی توانستم آن طور که باید و شاید به بازی سرکشی کنم و مجبور شدم اکانتم را بسپرم دست یکی از رفقای خیلی نزدیکم که در رده بندی بعد از من قرار دارد و خودش آدم حرفه ای و این کاره ای است. حالا بگذرم طوری اتک زد که من ببازم، اما وقتی دوباره خواستم وارد بازی شوم، هی ریلود می کرد تا من نتوانم با اکانتم وارد شوم.
حمیدرضا: اصلا برای این کار نرم افزار مخصوص هست. که خود به خود براساس یک زمان بندی مشخص بازی را ریلود می کند.
امیررضا: بعد هم من تا جایی که می توانستم اطلاع رسانی کردم بین بچه ها، او هم از ترس آبرویش مجبور شد که دیگر به این کار ادامه ندهد.
یعنی رفاقتتان هم به همین خاطر به هم خورد؟
امیررضا: بله خب. صددرصد.
می توانی بازی را ترک کنی؟ مثلا قرار باشد ازدواج کنی.
امیررضا: خب همه اطرافیان من می دانند که من این قدر درگیر این بازی هستم. اگر قرار باشد با کسی زندگی کنم، قطعا او هم خبر خواهدداشت که ترک این بازی برایم ساده نیست و خواهدپذیرفت. البته شاید هم یک دفعه یک روز از خواب بیدار شوم و دیگر بازی نکنم.
چطور ممکن است به نقطه ای برسی که دیگر بازی نکنی؟
حمیدرضا: اگر هم نخواهد بازی کند، یک دفعه خود کمپانی یک آپدیت جدید می دهد و امیررضا هم دوباره بازی خواهدکرد.
امیررضا: یک ماه نبود. خیلی نبودم. ولی خب با آپدیت جدید دوباره شروع کردم.
علیرضا: این بازی خیلی هوشمند است. خیلی هوشمند و به شدت پویا. برخلاف چیزی که به نظر می آید، که نه انیمیشن قدرتمندی دارد و نه ویژگی ظاهری خیلی خاصی، طوری برنامه ریزی شده که اگر شما مدتی نباشید، آن سیستم دفاعی ای که طراحی کرده اید، از یک حد خاص ضعیف تر نخواهدشد. انگار همیشه بازی تان را در حالتی نگه می دارد که اگر دوباره برگشتید و سری به آن زدید، انگیزه کافی برای ادامه داشته باشید. پشت طراحی بازی فکر بزرگی هست.
یک برنامه ریزی منسجم و خیلی حرفه ای که خودش اجازه نمی دهد شما فاصله تان از بازی از مقدار خاصی بیشتر شود. از همه این ها مهم تر، حتما وابسته سازترین بخش بازی چت کردن در آن است. این که با کلی آدم دیگر آشنا می شوی. آدم هایی که در واقعیت امکان نداشت باهاشان رو به روی شوی و بشناسی شان. ولی آن جا هم صمیمی هستید و هم این که بر آن ها حکومت می کنی. تو می گویی بقیه چه کار کنند. کسانی هم که اطاعت می کنند، به این امید جلو می روند که یک روز به این جایگاه برسند. همین خودش حس خیلی خوشایندی به آدم می دهد. خودش را ببیند در حال سلطنت بر بقیه. در حال دستور دادن به بقیه.
حمیدرضا: این که همه حرف تو را بخوانند. منتظر باشند ببینند چه می گویی.
علیرضا: دقیقا. دقیقا. ممکن است حتی برادر کوچک ترتان در خانه از شما هیچ حرف شنوی نداشته باشد، اما توی کلش همه حرف شما را گوش می کنند.
امیررضا: مجبورند گوش کنند. چاره ای جز این ندارند.
حمیدرضا: اگر گوش نکنند، خود کلن بیرونشان می کند.
این قضیه درخواست دادن برای ورود به کلن های قوی چیست؟
حمیدرضا: صد تا پیام می فرستند، توی لاین و وایبر و واتسپ و هرجا که بتوانند، خواهش می کنند و خواهش می کنند.
علیرضا: خود همین درخواست برای پیوستن به کلن هم ماجرایی دارد.
شرایط برای ورود به کلن چیست؟
امیررضا: خب طرف باید قوی باشد. لولش بالا باشد که بتوان به کلن کمک کند.
درست است که پول هم دریافت می کنند برای راه دادن جدیدها به کلن؟
امیررضا: خب خیلی ها پول می گیرند. ولی ما در کلن مان چنین کاری نمی کنیم. بیشتر کسانی که درخواست می دهند، خیلی بچه هستند. چه پولی بگیریم آخر.
علیرضا: خیلی از بروبچه های کلن هم آدم حسابی هستند. ساختمان ساز داریم، دکتر داریم، مهندس داریم، فوتبالیست داریم.
حمیدرضا: آدم مشهور هم داریم. کلی بچه معروف. مثلا همین خالد شفیع بازیکن تراکتورسازی.
خالد شفیع هنوز هم بازی می کند؟
امیررضا: هست، ولی نه زیاد. گویا اکانتش را داده به پسرخاله اش و خودش هم گاهی سر می زند. خیلی ها هستند توکل کلش آو کلنز.
زیاد پیش می آید که یک نفر برای کس دیگری بازی کند؟
حمیدرضا: بله خیلی زیاد. مثلا یکی نمی تواند برای مدتی بیاید و اکانتش را می سپرد دست کسی که بهش اعتماد دارد. که طرف حواسش باشد تا او عقب نیفتند. مثلا امیررضا برای خیلی ها بازی کرده. یکی از اقواممان رفت سربازی و اکانتش را سپرد دست امیررضا. امیررضا هم که با یک دستگاه وارد بازی نمی شود. گاهی می بینی چند تا تبلت و گوشی جلویش هست و دارد به جای چند نفر بازی می کند.
علیرضا: و می شود پول درآورد. این خودش یک روش برای پول درآوردن است. هستند یک سری آدم ها که به جای بقیه اتک می زنند. مخصوصا در خارج از کشور. در ایران خیلی نداریم، چون کسی به کسی چندان اعتماد ندارد. ولی در خارج از کشور خودم دیده ام که یک نفر 12-10 تا آی پد گذاشته جلوی خود و همه دستگاه های هم در حال سرچ کردن هستند که یک مپ جدید باز شود که بتواند اتک بزند. بابت این کار پول هم می گیرند.
حمیدرضا: تا ماهی دو هزار دلار برای هر دستگاه یا به عبارت دیگر اکانتی که به جایش بازی می کنند.
قوی ترین کلش بازهای دنیا از کدام کشورها هستند؟
امیررضا: امارات.
حمیدرضا: اعراب، فقط اعراب.
چرا؟
امیررضا: چون پول دارند. پول زیاد دارند. شاید در همین ایران خودمان خیلی ها باشند که استعداد بازی و استراتژی شان عالی باشد، اما فقط چون از لحاظ مالی توانایی شان کم است، نمی توانند خودی نشان دهند. البته این هم هست که فقط نمی شود با پول به جایی رسید. باید بدانید چطور حمله کنید یا به اصطلاح کلش بازها اتک بزنید، چون اگر مثلا خیلی خوب بازی کنید، فقط یک پله بالا می روید، اما اگر مثلا یک جا ببازید، چندین پله سقوط می کنید.
پس کلش فقط بازی یک آدم باهوش نیست. باید پول دار هم بود. درست است؟
امیررضا: صددرصد. قطعا باید اوضاع مالی خوبی داشته باشی. بدون پول همه اش باید در حال صبرکردن باشی که دستگاه هایت خیلی کند، آپدیت شوند. با این وضعیت نمی توانی زیاد پیشرفت کنی. مدام باید در حال خرج کردن باشی که هم زمان بخری و هم وسیله دفاعی و سرباز و غیره.
جز کلش بازی دیگری هم هست که درگیرش باشی؟
امیررضا: با پلی استیشن. جی تی ای را آن لاین بازی می کنم و فیفا را هم با برادرهایم.
ان ها هم توانسته اند تو را مثل کلش به خود وابسته کنند؟
حمیدرضا: درحقیقت با پلی استیشن بازی می کنیم که زمان سرچ کردن در کلش بگذرد. یعنی بین کلش بازی کردنمان مشغول پلی استیشن می شویم.
امیررضا: چون در هر یک ساعت شاید دو تا مپ را باز کند، وقت اضافی زیاد هست.
اکانتت را می فروشی؟
امیررضا: چند؟
چند حاضری؟
امیررضا: فکر نکنم هیچ وقت بفروشمش. البته بستگی دارد به قیمت. شاید اگر 50 میلیون تومان بدهند، حاضر شوم. ولی چون خبر دارم که قیمت یک اکانت مکس لول الان بیشتر از 15 میلیون تومان نیست، برای همین ممطئنا حاضر نمی شوم به فروشش. مثل عشقم می ماند.
علیرضا: نمی شود گفت مثل بچه آدم است، اما تمام لحظاتی که توی بازی هستیم، برایمان خاطره می شود و همین بازی را خیلی عزیز می کند.
حمیدرضا: همه چت هایی که توی بازی می کنیم.
علیرضا: نمی خواهم بگویم دوستی بین بچه ها توی بازی خیلی رفاقت عجیب و غریب و قوی ای است، اما آدم هایی هستند که نمی بینی، اما مجبورید با آن ها دست به دست هم بدهید و با هم کار بزرگی را انجام دهید. البته دنیا هم خیلی کوچک است. مثلا ما یک بار یکی از رفقای بازی مان را توی ترکیه در یک خیابان به طور کاملا اتفاقی دیدم. گفتیم چقدر قیافه این پسره آشناست و یادمان آمد شبیه عکس پروفایل یکی از بچه ها توی بازی است. همان فرد بود.
میتینگ خاصی هم دارید؟ کلش بازهای معروف دور هم جمع می شوند؟
حمیدرضا: میتینگ هست، اما امیررضا نمی رود.
امیررضا: من شاید حداکثر از طریق تلفن با بعضی بچه ها در تماس باشم. می نشینند دور هم و با هم در مورد روش هایشان حرف می زنند.
علیرضا: خب باید استراتژی ات را هرچند وقت عوض کنی. با هم درباره همین استراتژی ها حرف می زنند یا این که همه چیز را به هم نمی گویند، چون اگر بگویی علیه ات از آن استفاده می کنند. در عین رفاقت، توی بازی رقابت زیادی همه هست.
حمیدرضا: اصلا حتی بیشتر رقابت است تا رفاقت.
علیرضا: حقیقتا چینش نیروها کار مهمی است. اگر یک سانتی متر اشتباه کنی، واقعا ممکن است ببازی. تمرکز خیلی مهم است. مثلا حمیدرضا موقع بازی کردن واقعا تماشایی است. با تمرکز عجیبی بازی می کند. آدم لذت می برد.
امیررضا: باید بتوانی خودت را کنترل کنی. بازی هیجان انگیزی است، اما نباید هیجانی شوی. کوچک ترین تصمیمی که شتاب زده باشد، همه چیز را خراب می کند. تمرکزت باید بسیار زیاد باشد و هم چنین اصلا هیجانی نشوی. مجبوری بر اعصابت مسلط باشی، چون می دانی که اگر نباشی، موفق نمی شوی.
اگر وسط اتک زدن، کار واجبی پیش بیاید، چه می کنید؟
امیررضا: اگر آب دستت است باید بگذاری و فقط به اتک بپردازی. شوخی بردار نیست. لحظه ای منجر می شود به برباد رفتن زحمت های چندین ماهه. خیلی پیش آمده مدت زیادی نخوابیده باشم، فقط برای این که موقعیت ها را از دست ندهم.
تا به حال شده به این فکر کنی که اگر به جای کلش آو کلنز تمام این دو سال و نیم را یک کار دیگر می کردی، شاید بهتر بود؟
امیررضا: خیلی ها این سوال را می پرسند و حتی نصیحت می کنند. اما راستش را بخواهید، پشیمان نیستم. در مجموع راضی ام از زمانی که برای گذاشته ام.
حمیدرضا: خیلی ها دوست دارند جای امیررضا باشند. چرا باید پشیمان باشد. اصلا همه کلش بازهای ایران بخواهند جای امیررضا باشند. عجیب نیست اگر بگوییم قوی ترین مپ ایران مال اوست.
خب، ممنونیم بچه ها، حرف آخری اگر دارید...
علیرضا: من می خواستم نکته ای بگویم در مورد همان میتینگ ها که واقعا چقدر خوب می شد اگر سازمان یافته بود. مثلا همین عید اخیر امیررضا همه تاپ پلیرهای ایران را جمع کرد توی یک لکن به نام نوروز 1394، خیلی زود این کلن شد برترین کلن دنیا.
این بازی خیلی در دنیا مهم است. در خیلی جاها بیشتر از ایران هم رواج دارد. شما توی اینترنت چرخ بزنید، می بینید که خیلی ها شب دامادی شان عکس می گذارند از خودشان که توی بازی کلش آو کلنز هستند. می توانیم خیلی تر و تمیز قضیه را سامان مند کنیم. می توانیم مثلا برای نام خلیج فارس کاری کنیم. وقتی این قدر قدرت و هوش و استعداد داریم و زمینه هم موجود است، چرا نکنیم. فرصت خیلی بزرگ و خوبی است با وجود کسانی مثل امیررضا که زندگی شان را برایش گذاشته اند و به نقطه های خیلی فوق العاده ای هم رسیده اند.
امیررضا: اصلا اتحاد نداریم. اگر اتحاد اعراب یا چینی ها را داشتیم، الان کشور ایران زیر پرچم خود ایران بهترین بود. دیدید که توانستیم به همه ثابت کنیم می توانیم، با همان کلن نوروز 1394. متاسفانه بچه های ایران اصلا چشم ندارند همدیگر را ببینند. اگر کمی همین روحیه متحد را داشتیم خیلی وضعیت بهتر بود و بهره برداری های زیادی می کردیم.
حمیدرضا: خیلی از ایرانی ها هستند که در کشورهای دیگر و زیر پرچم آن ها بازی می کنند و این مایه تاسف است.
علیرضا: مثل دو تا از تاپ لول های جهان که ساکن کانادا هستند، اهل ایران اند. اهل ایران اند، ولی رسما برای کانادا و زیر پرچم آن بازی می کنند.
پس می شود از این بازی یک استفاده ملی هم کرد.
علیرضا: دقیقا. خیلی زیاد. شما اگر تاپ کلن های دنیا را نگاه کنید، اکثرا به نام و پرچم کشورها هستند. حرف آخر من، کلش فقط یک بازی است. نباید زیادی جدی اش گرفت. باید جدی بازی کرد، اما نباید بگذاریم وارد دنیای حقیقی مان شود. نباید بگذاریم رفاقت هایمان را به هم بزند و زندگی مان را مختل کند.
حمیدرضا: نباید آن قدر بازی را جدی بگیریم که برای موفق شدن در آن دست به هر کاری بزنیم. آن قدر جدی نگیریم که مثلا آدی همدیگر را هک کنیم، حاضر باشیم به هر قیمتی به یک نقطه خاص برسیم.
امیررضا: آره. فقط یک بازی. یک بازی. درست است که برای من و ما خیلی اهمیت دارد، اما فراموش نکنیم که داریم بازی می کنیم. قرار است بهمان خوش بگذرد. پیامی هم که برای کلش بازها دارم، این است که به هیچ کس اعتماد نکنند. به هیچ کس، رمز اکانتشان را به هیچ کس ندهند. خیلی راحت ممکن است ضربه بخورند.
منبع : هفته نامه چلچراغ
لینک قابل نمایش نیست . لطفا ثبت نام کنید و یا وارد سایت شوید