امروز،
تا به حال به این فکر کرده اید که چرا برخی افراد از دیگران موفق تر اند؟ نحوه ی رفتار و تعامل برخی افراد به خصوص چه ویژگی خاصی دارد که آنها را در قیاس با هم قطاران و هم سن و سال های خود به کسب موفقیت های بیشتری سوق می دهد؟
در اغلب موارد، این هوش هیجانی یا EQ آنهاست که باعث به وجود آمدن چنین تفاوت هایی می شود. به بیان دیگر، نقش توانایی آنها در تشخیص و مدیریت احساسات خود و دیگران تعیین کننده است.
کسانی که به واسطه ی هوش هیجانی بالای خود به دستاورد های چشمگیری دست پیدا می کنند، زندگی شان را به چند شیوه ی حیاتی اداره می کنند که می تواند برای دیگران آموزنده باشد. ۱۰ نمونه از این عادات و ویژگی ها را در ادامه خواهید خواند:
۱- برقراری تعادل میان زندگی شخصی و شغلی
کسانی که بدون استراحت کافی یا تمرکز مناسب روی زندگی شخصی، بیش از حد کار می کنند معمولاً پیش از آنکه بتوانند به پتانسیل واقعی خود دست پیدا کنند فرسوده می شوند. برعکس این موضوع نیز صادق است؛ کسانی که به اندازه ی کافی تلاش نمی کنند نیز از دست یافتن به نتایج متفاوت باز می مانند. اولین قدم در هوش هیجانی، آگاهی از خود است؛ یعنی بدانید چه مقدار کار و تمرکز روی کار را می توانید در زندگی تحمل کنید و سقف آن را تا کجا می توانید بالا ببرید، بدون آنکه دچار فرسودگی شوید.
۲- توانمند سازی شریک خود
پیدا کردن شریک مناسب بخشی حیاتی از دستیابی به تعادل احساسی است. این فرد باید بر ثبات شما بیافزاید، از شما تعریف کند و شما را توانمند سازد. فرد مورد نظر تنها در صورتی می تواند این کار را انجام دهد که شما نیز در مقابل او را توانمند سازید. روابط حمایتی هوش هیجانی شریک شما با خودتان به هم وابسته است و از خود شما شروع می شود.
۳- تمرکز
بهتر است تمایز معناداری میان انجام چند کار با هم و تمرکز روی چند کار قائل شویم. فرد ممکن است در یک آن مشغول انجام سه کار مختلف باشد اما تمرکز خود را روی اهداف کلی خود حفظ کند و آنها را تغییر ندهد تا اهداف مورد نظرش تحقق یابند؛ مگر آنکه چرخشی نیاز باشد.
۴- خلاقیت
ملالت و خستگی جلوی خلاقیت را می گیرد، که این به نوبه ی خود سلامت هیجانی فرد را تحت الشعاع قرار خواهد داد. خلاقیت هیجانی خود را به اثربخش ترین شکل ممکن در اراده ی شناخت و اکتشاف دیگران به شکلی صحیح نشان می دهد. افرادی که واقعاً و با نگاهی مثبت در مورد دیگران کنجکاوی نشان می دهند، معمولاً روابط قدرتمند و پابرجایی برقرار می کنند.
۵- گوش کردن
توانایی گوش کردن معمولاً با ترکیب خلاقیت هیجانی و انضباط تقویت می شود و نشانه ی هوش هیجانی بالاست. اینکه فردی در مورد دیگران حقیقتاً کنجکاو باشد و آنقدر بر خودش مسلط باشد که بتواند ۷۵ درصد مواقع تمرکز را از خودش بردارد و به دیگران گوش دهد کار آسانی نیست و همه کس از پسش بر نمی آید.
۶- پویایی و بهره گیری از قابلیت دگرگونپذیری به نحوی مثبت
آسایش و امنیت بیش از حد به ملالت می انجامد که خود در گذر زمان جلوی تحریک توان ذهنی را می گیرد و به عدم امنیت منجر می شود. این عدم امنیت نیز نوعاً هوش هیجانی را تحت الشعاع قرار می دهد. تغییر، به ویژه وقتی به عنوان پدیده ای مثبت در نظر گرفته شود، می تواند عامل شتاب دهنده ی قدرتمندی در زندگی انسان باشد.
۷- کمالگرا نبودن
کمال گرایی، که تقریباً همیشه ناکام می ماند، به استیصال و سرخوردگی شدید احساسی می انجامد. متهم کردن دیگران به خاطر عدم موفقیت در تحقق استاندارد های غیر واقع بینانه نیز از جمله نتایج دیگر آن است که در عدم برخورداری فرد از هوش هیجانی کافی و بروز مشکل در رابطه با دیگران نقش برجسته ای دارد.
۸- نپذیرفتن اولین پاسخ
از کنجکاوی و گوش کردن برای جستجوی نرم و پایدار به دنبال راه حل های مشکلات مختلف استفاده کنید. هوش هیجانی یکی از بهترین راه ها برای شناسایی راه حل های چند لایه و کنار هم قرار دادن ایده های چند نفر به نحو احسن به حساب می آید.
۹- پشت سر گذاشتن اشتباهات
درگیری بیش از اندازه با گذشته و اشتباهاتی که یا خود فرد یا دیگران در آن زمان مرتکب شده اند باعث بروز فرسودگی، عصبانیت، و متهم کردن دیگران می شود.
۱۰- هدایت عصبانیت در مسیری سازنده
عصبانیت به خودی خود احساسی منفی نیست. این احساس یکی از قدرتمندترین عوامل شتاب دهنده ی زندگی انسان محسوب می شود. اما باید آن را کنترل، در مسیر یک اقدام عملی سازنده هدایت و آن را از سمت دیگران دور کرد. هوش هیجانی به دیگران کمک می کند از عصبانیتشان درست استفاده کنند.
منبع:inc
در اغلب موارد، این هوش هیجانی یا EQ آنهاست که باعث به وجود آمدن چنین تفاوت هایی می شود. به بیان دیگر، نقش توانایی آنها در تشخیص و مدیریت احساسات خود و دیگران تعیین کننده است.
کسانی که به واسطه ی هوش هیجانی بالای خود به دستاورد های چشمگیری دست پیدا می کنند، زندگی شان را به چند شیوه ی حیاتی اداره می کنند که می تواند برای دیگران آموزنده باشد. ۱۰ نمونه از این عادات و ویژگی ها را در ادامه خواهید خواند:
۱- برقراری تعادل میان زندگی شخصی و شغلی
کسانی که بدون استراحت کافی یا تمرکز مناسب روی زندگی شخصی، بیش از حد کار می کنند معمولاً پیش از آنکه بتوانند به پتانسیل واقعی خود دست پیدا کنند فرسوده می شوند. برعکس این موضوع نیز صادق است؛ کسانی که به اندازه ی کافی تلاش نمی کنند نیز از دست یافتن به نتایج متفاوت باز می مانند. اولین قدم در هوش هیجانی، آگاهی از خود است؛ یعنی بدانید چه مقدار کار و تمرکز روی کار را می توانید در زندگی تحمل کنید و سقف آن را تا کجا می توانید بالا ببرید، بدون آنکه دچار فرسودگی شوید.
۲- توانمند سازی شریک خود
پیدا کردن شریک مناسب بخشی حیاتی از دستیابی به تعادل احساسی است. این فرد باید بر ثبات شما بیافزاید، از شما تعریف کند و شما را توانمند سازد. فرد مورد نظر تنها در صورتی می تواند این کار را انجام دهد که شما نیز در مقابل او را توانمند سازید. روابط حمایتی هوش هیجانی شریک شما با خودتان به هم وابسته است و از خود شما شروع می شود.
۳- تمرکز
بهتر است تمایز معناداری میان انجام چند کار با هم و تمرکز روی چند کار قائل شویم. فرد ممکن است در یک آن مشغول انجام سه کار مختلف باشد اما تمرکز خود را روی اهداف کلی خود حفظ کند و آنها را تغییر ندهد تا اهداف مورد نظرش تحقق یابند؛ مگر آنکه چرخشی نیاز باشد.
۴- خلاقیت
ملالت و خستگی جلوی خلاقیت را می گیرد، که این به نوبه ی خود سلامت هیجانی فرد را تحت الشعاع قرار خواهد داد. خلاقیت هیجانی خود را به اثربخش ترین شکل ممکن در اراده ی شناخت و اکتشاف دیگران به شکلی صحیح نشان می دهد. افرادی که واقعاً و با نگاهی مثبت در مورد دیگران کنجکاوی نشان می دهند، معمولاً روابط قدرتمند و پابرجایی برقرار می کنند.
۵- گوش کردن
توانایی گوش کردن معمولاً با ترکیب خلاقیت هیجانی و انضباط تقویت می شود و نشانه ی هوش هیجانی بالاست. اینکه فردی در مورد دیگران حقیقتاً کنجکاو باشد و آنقدر بر خودش مسلط باشد که بتواند ۷۵ درصد مواقع تمرکز را از خودش بردارد و به دیگران گوش دهد کار آسانی نیست و همه کس از پسش بر نمی آید.
۶- پویایی و بهره گیری از قابلیت دگرگونپذیری به نحوی مثبت
آسایش و امنیت بیش از حد به ملالت می انجامد که خود در گذر زمان جلوی تحریک توان ذهنی را می گیرد و به عدم امنیت منجر می شود. این عدم امنیت نیز نوعاً هوش هیجانی را تحت الشعاع قرار می دهد. تغییر، به ویژه وقتی به عنوان پدیده ای مثبت در نظر گرفته شود، می تواند عامل شتاب دهنده ی قدرتمندی در زندگی انسان باشد.
۷- کمالگرا نبودن
کمال گرایی، که تقریباً همیشه ناکام می ماند، به استیصال و سرخوردگی شدید احساسی می انجامد. متهم کردن دیگران به خاطر عدم موفقیت در تحقق استاندارد های غیر واقع بینانه نیز از جمله نتایج دیگر آن است که در عدم برخورداری فرد از هوش هیجانی کافی و بروز مشکل در رابطه با دیگران نقش برجسته ای دارد.
۸- نپذیرفتن اولین پاسخ
از کنجکاوی و گوش کردن برای جستجوی نرم و پایدار به دنبال راه حل های مشکلات مختلف استفاده کنید. هوش هیجانی یکی از بهترین راه ها برای شناسایی راه حل های چند لایه و کنار هم قرار دادن ایده های چند نفر به نحو احسن به حساب می آید.
۹- پشت سر گذاشتن اشتباهات
درگیری بیش از اندازه با گذشته و اشتباهاتی که یا خود فرد یا دیگران در آن زمان مرتکب شده اند باعث بروز فرسودگی، عصبانیت، و متهم کردن دیگران می شود.
۱۰- هدایت عصبانیت در مسیری سازنده
عصبانیت به خودی خود احساسی منفی نیست. این احساس یکی از قدرتمندترین عوامل شتاب دهنده ی زندگی انسان محسوب می شود. اما باید آن را کنترل، در مسیر یک اقدام عملی سازنده هدایت و آن را از سمت دیگران دور کرد. هوش هیجانی به دیگران کمک می کند از عصبانیتشان درست استفاده کنند.
منبع:inc