تالار گفتمان اسکریپت دات کام

پیش از "سکوت بره ها"
داستان این اثر دو سال قبل از حوادث کتاب سکوت بره‌ها اتفاق می‌افتد. در سال ۱۹۸۰ ویل گراهام که مامور اف بی آی است و مهارت خاصی در شناسایی و دستگیری قاتلین زنجیره‌ای دارد، هانیبال لکتر را دستگیر می‌کند اما برخورد او با هانیبال خونین و خطرناک است. از آن پس گراهام خود را بازنشسته می‌کند و با خانواده اش به فلوریدا می‌رود اما یک قاتل حرفه‌ای دست به جنایاتی می‌زند و گراهام دوباره به خدمت فراخوانده می‌شود. گراهام برای حل این پرونده با هانیبال تماس می گیرد تا از او کمک بگیرد اما هانیبال اطلاعات کمی به او می‌دهد.

اين كتاب كه قبل از داستان معروف سكوت بره‌ها منتشر شده است در امريكا و ساير كشورها با استقبال بسياز زياد و تحسين اغلب منتقدان و روزنامه‌ها قرار گرفته است.
داستان اين كتاب براساس واقعه‌اي حقيقي نگاشته شده و نويسنده در آن سعي كرده رويدادها را با ديدي روان‌شناختي و با بهره‌گيري از علوم رفتاري مورد بررسي قرار دهد و با ياري گرفتن از اين علوم براي نشان‌دادن زواياي تاريك روان انسان بدين مهم اقدام نموده است .

اين كتاب كه در ژانر وحشت و جنايي نوشته شده ؛ درباره بازسازي نفس‌گير قتل جاكوبي و ليدز بود. از آن‌جا كه پليس بسياري از جزييات را فاش نكرده بود. لوندز از تخيل خود كمك فراوان گرفته بود. به نظر دلارهايد آن‌ها مطالبي مزخرف بود. مطلب فرعي جالب‌تر بود. هيولاي ديوانه در پرونده قتل‌‌ها به پليسي كه قصد كشتنش را داشت، مشاوره مي‌دهد.


در سال ۱۹۸۰ ويل گراهام كه مامور اف بي آي است و مهارت خاصي در شناسايي و دستگيري قاتلين زنجيره‌اي دارد، هانيبال لكتر را دستگير مي‌كند اما برخورد او با هانيبال خونين و خطرناك است. از آن پس گراهام خود را بازنشسته مي‌كند و با خانواده اش به فلوريدا مي‌رود اما يك قاتل حرفه‌اي دست به جناياتي مي‌زند و گراهام دوباره به خدمت فراخوانده مي‌شود.

گراهام براي حل اين پرونده با هانيبال تماس مي گيرد تا از او كمك بگيرد اما هانيبال اطلاعات كمي به او مي‌دهد. اين كتاب كه قبل از داستان معروف سكوت بره‌ها منتشر شده است در امريكا و ساير كشورها با استقبال بسياز زياد و تحسين اغلب منتقدان و روزنامه‌ها قرار گرفته است

مأمور اف‌بي‌آي، جك كرافورد، از همكار سابقش، ويل گراهام، مي‌خواهد كه به او در يافتن قاتل خطرناكي كه قربانيان خود را به فجيع‌ترين شكل به قتل مي‌رساند، كمك كند.


گراهام كه تبحر خاصي در يافتن اين گونه مجرمان دارد، از دكتر هانيبال لكتر آدمخوار، كه در يك سلول در يك بيمارستان رواني بستري است و البته بسيارخطرناك است، كمك مي‎خواهد. او يك روان‌پزشك آدم‌كش و بسيار باهوش است و به‌‌سبب شكل اين جنايت به كارهاي لكتر ويل، از او در اين مورد ويژه كمك مي‌خواهد. گراهام به قاتل لقب «دندان پري» را داده؛ چراكه آثار دندان‌هاي قاتل روي بدن مقتول مانده است.

گراهام براي حل اين پرونده با هانيبال تماس مي گيرد تا از او كمك بگيرد اما هانيبال اطلاعات كمي به او مي‌دهد. اين كتاب كه قبل از داستان معروف سكوت بره‌ها منتشر شده است در امريكا و ساير كشورها با استقبال بسياز زياد و تحسين اغلب منتقدان و روزنامه‌ها قرار گرفته است.

داستان اين كتاب براساس واقعه‌اي حقيقي نگاشته شده و نويسنده در آن سعي كرده رويدادها را با ديدي روان‌شناختي و با بهره‌گيري از علوم رفتاري مورد بررسي قرار دهد و با ياري گرفتن از اين علوم براي نشان‌دادن زواياي تاريك روان انسان بدين مهم اقدام نموده است

در سال ۱۹۸۰ ويل گراهام كه مامور اف بي آي است و مهارت خاصي در شناسايي و دستگيري قاتلين زنجيره‌اي دارد، هانيبال لكتر را دستگير مي‌كند . اما برخورد او با هانيبال

بسيار خونين و خطرناك است . از آن پس گراهام خود را بازنشسته مي‌كند و با خانواده اش به فلوريدا مي‌رود . اما يك قاتل حرفه‌اي دست به جناياتي مي‌زند و گراهام دوباره به

خدمت فراخوانده مي‌شود . گراهام براي حل اين پرونده با هانيبال تماس مي گيرد تا از او كمك بگيرد اما هانيبال اطلاعات كمي به او مي‌دهد تا وي را منحرف كند . به تدريج

گراهام مي فهمد قاتل كسي نيست جز فرانسيس دولارهايد كه به خاطر عقده هاي رواني دوران كودكي اين جنايات را انجام مي دهد گراهام آدرس وي را پيدا كرده با ورود به

خانه دولارهايد خانه را منفجر كرده طي يك خودكشي ساختگي دولارهايد خود را كشته شده نشان ميدهد درحالي كه زنده است و چندي بعد براي از بين بردن گراهام به سراغش مي رود ...