تالار گفتمان اسکریپت دات کام

نسخه‌ی کامل: کتاب "او را که دیدک زیبا شدم " اثر شیوا ارسطویی
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
کتاب "او را که دیدک زیبا شدم "
نویسنده: شیوا ارسطویی


[تصویر:  xzwi_shiva.jpg]


شروع داستان زنی حامله را به تصویر می کشد که به سختی حرکت می کندو کارهای روزمره اش را انجام میدهد که ناگهان پیرزنی از راه می رسد و فریاد میزند :باز تو شروع کردی ادای زنهای حامله رو در آوردن...
داستان درباره دختری به نام شهرزاد است که فرزندی خیالی از پدری خیالی دارد.در بیمارستان به عنوان مددکار مشغول به کار است و به مجروحان جنگی کمک می کند.تا اینکه روزی در بین مجروحان جنگی پسری به نام ابوطالب را میبیند که در دوران مدرسه خاطرخواهش بوده و اکنون موجی شده و ...

از متن کتاب:

ماهنی ،شاید می شد نوازشش کنم آرام می شد.مثل مادر که پدر را می خواباند ،ابوطالب را می خواباندم تا وقتی بیدار شود چیزی را به خاطر نیاورد.من را ببیند.هیچ می دانی ماهنی؟
ممکن بود عاشقم بشود.مثل پدرت که من را از همه زیباتر دید و عاشقم شد.
آخر او پدر تو بود .باید مرا از همه زیباتر می دید.والا پدرت نبود.
شیوا ارسطویی، نویسنده، مترجم و شاعر ایرانی متولد اردیبهشت ۱۳۴۰ تهران با تحصیلات کارشناسی مترجمی زبان انگلیسی و کارشناسی بهداشت صنعتی از دانشگاه تهران است.

مجموعه داستان‌های «آمده بودم با دخترم چای بخورم»، «آفتاب مهتاب» و «من دختر نیستم» و رمان‌های «بی‌بی شهرزاد» و «افیون» از آثار اوست. کتاب «آفتاب مهتاب» برندهٔ جایزهٔ گلشیری و نیز برندهٔ جایزهٔ یلدا در سال ۸۲ شده‌است. ارسطویی سابقهٔ تدریس داستان‌نویسی در دانشگاه هنر تهران و دانشگاه فارابی را داشته٬ و اکنون در یکی از دانشگاه‌های غیرانتفاعی هنر در حال تدریس است. همچنین ده سال است کارگاه داستان‌نویسی وانکا را برگزار می‌کند. او بازیگری در چند فیلم کوتاه را تجربه کرده؛ از جمله فیلمی که بر اساس یکی از داستان‌های جان بلاهری ساخته شده‌است.