اخطارهای زیر رخ داد: | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
Warning [2] preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead - Line: 272 - File: inc/plugins/imeiJalaliDate.php PHP 7.3.33 (Linux)
|
معرفی کتاب "آخرین انار دنیا" - نسخهی قابل چاپ +- تالار گفتمان اسکریپت دات کام (https://forum.xn--mgbguh09aqiwi.com) +-- انجمن: عمومی (https://forum.xn--mgbguh09aqiwi.com/Forum-%D8%B9%D9%85%D9%88%D9%85%DB%8C) +--- انجمن: معرفی کتاب (https://forum.xn--mgbguh09aqiwi.com/Forum-%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%DB%8C-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) +--- موضوع: معرفی کتاب "آخرین انار دنیا" (/Thread-%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%DB%8C-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%A2%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D9%86%D8%A7%D8%B1-%D8%AF%D9%86%DB%8C%D8%A7) |
معرفی کتاب "آخرین انار دنیا" - Sanji - 1394/02/12 معرفی کتاب "آخرین انار دنیا" رمان آخرین انار دنیا نوشته بختیار علی ترجمه مریوان حلبچهای برای اولین بار از سوی انتشارات ثالث، همین امسال در تیراژ 1100 نسخه منتشر شده است. بختیار علی از رماننویسان، شاعران و مقالهنویسان معاصر کردستان عراق است. او تاکنون آثاری چون «مرگ تکفرزند دوم»، «غروب پروانه» و «آخرین انار دنیا» را منتشر کرده و بسیاری او را حرفهایترین نویسنده کرد زبان میدانند. رمانهای بختیار در کردستان عراق طرفداران بسیار دارد. رمان آخرین انار دنیای بختیار علی برگزیده جشنواره ادبی گلاویژ نیز شده است و تاکنون به چند زبان از جمله آلمانی، روسی، انگلیسی، عربی ،یونانی ،ترکی و اخیرا هم اسپانیایی ترجمه شده است. ترجمهی این اثر در ایران نیز با استقبال نسبتاً خوب مخاطبان مواجه شده است . این رمان، فوق العاده قوی و تکنیکی است، هر چند جنگ و تبعات آن موضوع اصلی داستانش است اما به تمام مسائل بنیادی زندگی بشر از مرگ و تنهایی و خدا گرفته تا خیانت پرداخته است! نکته تحسین آمیز در آخر رمان است که او هیچ انسانی را محکوم و مجرم و یا عاری از خطا نمیداند. و میتوان گفت قالب این رمان بر رئالیسم جادویی استوار است. برگی از کتاب آخرین انار دنیا : صبح روز اول بود، که دانستم اسیرش هستم. توی آن کاخ متروک، در عمق آن جنگل پنهان بود که گفت بیرون طاعون کشندهای شایع شده است. وقتی که دروغ میگفت تمام پرندگان پر میکشیدند. از بچگی چنین بود. هرگاه دروغ میگفت بلاهای طبیعی نازل میشد باران میبارید یا درختان سقوط میکردند! … توی آن کاخ بزرگ و متروک اسیرش بودم. برایم کتابهای زیادی آورد و گفت “اینها را بخوان” گفتم “میخواهم بروم” گفت در بیرون طاعون آمده، تمام دنیا را طاعون برداشته، مظفر صبحگاهی، توی این کاخ زیبا بمان و زندگی کن. من این کاخ را برای رهایی از بیرون ساختهام. اینجا آرام بگیر … من این کاخ را برای خودم و فرشتههایم ساختهام، خودم و شیطانهایم ... |