امروز،
داستان كتاب مربوط به دكتر روانشناسي است كه با استفاده از علم روانشناسي ميتواند محيط اطراف خود و انسان هاي آن را تحت تأثير قرار دهد. وي علي رغم كارهايش فردي آزادي خواه بود و ميخواست مانند بقيه انسان ها زندگي كند ولي پليس مسئله را بسيار خطرناك دانسته بود و سعي ميكرد وي را در زندان هاي امنيتي نگهداري كند. وي به خون خواري نيز معروف شده و در مواردي به كندن پوست صورت، جويدن گردن و ….