امروز،
در سال ۱۹۸۰ ويل گراهام كه مامور اف بي آي است و مهارت خاصي در شناسايي و دستگيري قاتلين زنجيرهاي دارد، هانيبال لكتر را دستگير ميكند . اما برخورد او با هانيبال
بسيار خونين و خطرناك است . از آن پس گراهام خود را بازنشسته ميكند و با خانواده اش به فلوريدا ميرود . اما يك قاتل حرفهاي دست به جناياتي ميزند و گراهام دوباره به
خدمت فراخوانده ميشود . گراهام براي حل اين پرونده با هانيبال تماس مي گيرد تا از او كمك بگيرد اما هانيبال اطلاعات كمي به او ميدهد تا وي را منحرف كند . به تدريج
گراهام مي فهمد قاتل كسي نيست جز فرانسيس دولارهايد كه به خاطر عقده هاي رواني دوران كودكي اين جنايات را انجام مي دهد گراهام آدرس وي را پيدا كرده با ورود به
خانه دولارهايد خانه را منفجر كرده طي يك خودكشي ساختگي دولارهايد خود را كشته شده نشان ميدهد درحالي كه زنده است و چندي بعد براي از بين بردن گراهام به سراغش مي رود ...
بسيار خونين و خطرناك است . از آن پس گراهام خود را بازنشسته ميكند و با خانواده اش به فلوريدا ميرود . اما يك قاتل حرفهاي دست به جناياتي ميزند و گراهام دوباره به
خدمت فراخوانده ميشود . گراهام براي حل اين پرونده با هانيبال تماس مي گيرد تا از او كمك بگيرد اما هانيبال اطلاعات كمي به او ميدهد تا وي را منحرف كند . به تدريج
گراهام مي فهمد قاتل كسي نيست جز فرانسيس دولارهايد كه به خاطر عقده هاي رواني دوران كودكي اين جنايات را انجام مي دهد گراهام آدرس وي را پيدا كرده با ورود به
خانه دولارهايد خانه را منفجر كرده طي يك خودكشي ساختگي دولارهايد خود را كشته شده نشان ميدهد درحالي كه زنده است و چندي بعد براي از بين بردن گراهام به سراغش مي رود ...